داستان نامه نگاری برای مجروحین
یادش بخیر توی بیمارستان وقتی دیگه کاری نبود برای مجروحین می شدیم نامه نگار و بعد هر چی میگفتن رو براشون می نوشتیم و برای خانواده هاشون می فرستادیم... یک روز یکی از مجروحین ازم خواست براش نامه بنویسم و از قضا دست خط من هم خیلی بد بود..اما قبول کردم نامه را نوشتم و فرستادم برای خانواده اش یک مدت بعد مادر اون مجروح جواب نامه را داد که قربونت برم ؛ قربون اون دست خطط برم اینقدر دست خط ات را بوسیدم و اشک ریختم!!! نگو دست خط این مجروح شبیه دست خط من بوده و خانواده اش گمان کردن که خود فرزندشون نامه رو نوشته...
کلمات کلیدی : |